ما گوشه نشينان غم فاطمه ايم
محتاج عطا و كرم فاطمه ايم
يا علي قبرپرستويت کجاست؟
آن گل صد برگ خوش بويت کجاست؟
شهادت حضرت زهرا (ع) بر تمام مسامانان جهان تسلیت.
اثرات معنوی نماز بر روح و روان انسان
نماز هر كسى تابع ميزان معرفت و شناخت اوست و چون معرفت و ايمان افراد با هم متفاوت است، نمازهاى آنها و آثار آن نمازها نيز مختلف است. ولى به هر حال هيچ نمازى بدون اثر نمى باشد هر چند ميزان آن آثار كاملا متفاوت است. انسان با ايمان بايد بكوشد با تمرين و تصميم و اراده قوى به نمازش عمق و شور و حال ببخشد و با مطالعه كتاب هائى كه در اين موردنوشته شده و اسرار و نكات ظريف نماز را بيان كرده اند و نيز مطالعه شرح حال بزرگانى كه به نماز عشق مى ورزيده اند و نماز آنها نمونه اى از معراج مؤمن بوده به تدريج و كم كم بر حضور و توجه در نمازش بيفزايد و شور و نشاط خود را در حال نماز بيشتر نمايد.
بايد دانست كه همين نمازهاى بى روح و دست و پا شكسته ما نيز خالى از آثار مختلف تربيتى و روانى و اجتماعى نمى باشد و اگر انسان همين نماز بى روح را هم ترك مى كرد، ميزان جرم و خطا و معصيت او بيشتر مى شد. چون اثر عمده نماز كه همان نهى از فحشا و زشتى و گناهان است، حتى در اين گونه نمازها نيز ظاهر و آشكار مى گردد.
این مطلب ادامه دارد لطفا ادامه مطالب را بخوانید.
برکات و آثار نماز
اكنون بدون اين در اين اسرار و حكمت ها خللى ايجاد شود، وقتى بنده به آستان حق رو مى كند و فرمان او را با نمازگذاردن اجابت مى نمايد مشمول عنايت هاى الهى و بركات و آثار نماز مى گردد. برخى آثار نماز به اين شرح است:
1. نماز موجب احساس غرور و افتخار است چه افتخارى از اين بالاتر كه انسان با خالق خود سخن بگويد و او كلام انسان را بشنود و بپذيرد.
2. نماز از آن جهت كه وسيله اتصال عبد به مولاست، موجب احساس قدرت بنده مى گردد. نماز گزاران حقيقى به وسيله نماز به اطمينان قلبى مى رسند و ترس از غير خدا را از دل بيرون مى كنند.
3. نماز موجب احساس عزت است چون تمام عزت ها از آن خداست، از اين رو اتصال به عزيز مطلق به انسان عزت و سربلندى مى بخشد.
این مطلب ادامه دارد لطفا ادامه مطالب را بخوانید.
يوند مسائل اخلاقى با يكديگر
فضايل اخلاقى غالبا با يكديگر مربوطند همانگونه كه رابطه نزديكى در ميان رذايل اخلاقى ديده مىشود. به همين دليل، جدائى كامل آنها از يكديگر غالبا امكان پذيرنيست. اين پيوند و ارتباط گاهى به خاطر ريشههاى مشترك آنها است و گاه به خاطر پيوند ثمرات و نتايج آنها با يكديگر.
در قسمت اول يعنى پيوند ريشهها، مثالهاى روشنى داريم،غيبت كردن در بسيارى از موارد زائيده صفت رذيله حسد است، شخص حسود مىكوشد با غيبت كردن كسى كه مورد حسد اوست، آبروى او را ببرد و شخصيتش را درهم بشكند، تهمت و افتراء، تكبر و خودبرتربينى، تحقير و كوچك شمردن ديگران نيز بسيار مىشود كه از همان رذيله حسد سرچشمه مى گيرد.
این مطلب ادامه دارد لطفا ادامه مطالب را بخوانید
آیت الله مجتهدی : دنیا دارای ۴ ستون است
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: «دنیا قائم به چهارچیز است». اگر ستون ها را بردارند، سقف فرو می ریزد. دنیا هم همین طور است، چهارستون دارد، اگر یکی از این چهارستون از بین برود، دنیا به هم می ریزد.
اول: برکت علماء
اولین ستون دنیا چیست: برکه العلماء، برکت علماء، البته علمای خوب، نه علمای….، علمای خوب، عالم ربانی که مردم را تربیت می کنند. عالمی که به یک اداره ای برود و نماز خالی بخواند که عالم ربانی نیست، چند تا مسجد و چند تا اداره نماز می خواند، نمازها را تندتند می خواند از این اداره می رود و به آن اداره، و از آن اداره به این اداره. به گفته بعضی ها اینها نباشند بهتر هم هست. ما که می گوییم علما، منظورمان علمایی هستند که به مردم خدمت می کنند، حالا خدمت علمی، خدمت کمک رسانی، خدمت مالی و غیره.
اصول اخلاقى در قرآن
مى دانيم قرآن مجيد به صورت يك كتاب كلاسيك تنظيم نشده كه فصول و مباحثى به شكل اين گونه كتابها داشته باشد، بلكه مجموع هاى از وحى آسمانى است كه به تدريج و بر حسب نيازها و ضرورتها نازل شده است، ولى مىتوان آن را با استفاده از روش تفسير موضوعى در چنين قالب هايى تفسیر کرد.
از تقسيمهايى كه از مجموع آيات قرآن استفاده مى شود اين است كه اصول اخلاق را مى توان در چهار بخش خلاصه كرد:
1- مسائل اخلاقى در ارتباط با خالق
2- مسائل اخلاقى در ارتباط با خلق
3- مسائل اخلاقى در ارتباط با خويشتن
4- مسائل اخلاقى در ارتباط با جهان آفرينش و طبيعت
مساله شكرگزارى (شكر منعم) و خضوع در مقابل خداوند و رضا و تسليم در برابر فرمان او و مانند اينها، جزء گروه اول است.
تواضع و فروتنى، ايثار و فداكارى، محبت و حسن خلق، همدردى و همدلى و مانند آن، از گروه دوم مى باشد.
پاكسازى قلب از هرگونه ناپاكى و آلودگى، و مدارا با خويشتن در برابر تحميل و فشار بر خود و امثال آن، از گروه سوم است.
عدم اسراف و تبذير و تخريب مواهب الهى و مانند آن، از گروه چهارم است.
**این مطلب ادامه دارد لطفا به ادامه مطالب مراجعه نمایید.
اصول مسائل اخلاقى
قبل از ورود در اين بحث لازم استيك نگاه اجمالى به اصول مسائل اخلاقى در مكتبهاى ديگر بيندازيم.
1- گروهى از فلاسفه قديم كه از بنيانگذاران علم اخلاق محسوب مىشوند، براى اخلاق اصول چهارگانه قائل بودند و به تعبير ديگر، فضائل اخلاقى را در چهار اصل خلاصه كردهاند:
1- حكمت
2- عفت
3- شجاعت
4- عدالت
و گاه خداپرستى را هم به آن ضميمه كرده و آن را به پنج اصل رساندهاند.
بنيانگذار اين مكتب را «سقراط» مىتوان شمرده،او معتقد بود:
«نيكوكارى (و اخلاق) بسته به تشخيص نيك و بد (يعنى دانائى) است، و فضيلت بطور مطلق جز دانش و حكمت چيزى نيست، اما دانش چون در مورد ترس و بىباكى، يعنى آگاهى بر اين كه از چه چيز بايد ترسيد، و از چه چيز بايد نترسيد ملاحظه شود، «شجاعت» است، و هرگاه درباره تمناهاى نفسانى به كار رود «عفت» خوانده مىشود، و هرگاه علم به قواعدى كه حاكم بر روابط مردم نسبتبه يكديگر است منظور گردد «عدالت» است، و اگر وظائف انسان سبتبه خالق در نظر گرفته شود «ديندارى و خداپرستى» است. اين فضائل پنجگانه، يعنى حكمت، شجاعت، عفت، عدالت و خداپرستى، اصول نخستين اخلاق سقراطى است.»
**این مطلب ادامه دارد لطفا به ادامه مطالب مراجعه نمایید.
تعداد صفحات : 9